راستینراستین، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

راستین

5 روزگی

امروز 5 روز از به دنیا آمدن فرشته کوچکم می گذرد و دیروز از بیمارستان مرخص شدیم. این روزها مدام در حال کشف کردن جنبه هایی نو از وجودم هستم. بخش مادرانه ام را دوست دارم و احساس می کنم چقدر زندگی ام این جنبه را کم داشت و خودم خبر نداشتم. چقدر یک زن می تواند توانا باشد، عاشق باشد، حامی باشد، متفاوت باشد و حتی غافل باشد. چقدر غافل بودم و خودم خبر نداشتم.  این روزها من و صادق پریم از شوق و تلاش و عشق و محبت. راستین به همه چیز جلای دیگری بخشیده و آنقدر در دل هایمان نور تابانده که از کلمه خارج است.  با اینکه کارمان شده شیر دادن و شیر دوشیدن و پوشک عوض کردن و باد معده گرفتن اما از هر لحظه ای را با راستین گذراندن لذت می بریم. دردهای عمل ...
20 فروردين 1392

هشت ماهگی

هشت ماهگیت مبارک عزیز دلم با شروع نه ماهگی شیطنت هایت هم شروع شده و دیروز که تولد هشت ماهگی ات بود مصادف شد با اولین تلاش هایت برای چهار دست و پا رفتن. هنوز خیلی ماهر نشدی اما می توانی چند سانتی جلو بروی. اما در عوض در سینه خیز رفتن حسابی ماهر شدی و در عرض یک ثانیه چنان چرخ هایی میزنی که خودم تعجب می کنم گاهی محبتت گل می کند و گونه هایم را می بوسی و من تمام قندهای دنیا در دلم آب می شود. بابایی حسودی می کند چون گونه هایش زبر است و تو به محضی که می خواهی ببوسیش صورتت را پس می کشی.   
20 فروردين 1392

ماه هفتم

هفتمین ماه زندگی ات با نشستن و بای بای کردن و سینه خیز رفتن و درآوردن دومین دندان و کلی خنده های نمکین و دلبری و شیرین کاری همراه شد. این روزها هر روز ما را با یک رفتار یا موضوع جدید سورپرایز می کنی تا احساس کنیم که خوشبخت ترین پدر و مادر روی زمین هستیم.  گاهی آنچنان دلبرانه دستانت را باز می کنی و آغوشم را طلب می کنی که هیچ کلمه ای احساسم را در آن لحظه یارای وصف نخواهد بود. تا همیشه دوستت دارم راستین من
17 فروردين 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به راستین می باشد